سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ای آن که با رازگویی طولانی اش، همدم عارفان گشت و لباس دوستی اش را بر تن ترسیدگان پوشاند ! [امام سجّاد علیه السلام ـ در نیایشش ـ]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :102
بازدید دیروز :11
کل بازدید :139162
تعداد کل یاداشته ها : 134
103/9/6
8:52 ع
موسیقی

چند روز پیش تلوزیون یه فیلم مستند نشون داد که واقعا تاسف برانگیز بود . آدم باورش نمی شه که توی دنیایی که داره زندگی می کنه یه همچین اتفاق هایی می افته . مثل فیلم های ترسناک هالیوودی می مونه . اینکه شورشی ها توی یه نقطه از آفریقا بچه های یه قبیله رو به گروگان بگیرن و وادارشون کنن که علیه قبیله و خانواده خودشون بجنگن . اینکه یه بچه رو که با دوستش قصد فرار داشته مجبور کنن با چاقو دوست خودش رو بکشه و قطعه قطعه کنه و بعد سرش رو چند بار بندازه هوا و بگیره و اگه این کار رو نکنه یا سر از دستش بیافته اون رو هم تکه تکه می کنن .

 اسم این فیلم مستند "کودکان کمشده" بود . چون اون بچه ها گم شده بودن و یه سری آدم های صلح طلب سعی می کردن اون بچه ها رو که به یه نحوی از دست شورشی ها رهایی یافته بودن، به خانواده هاشون برگردونن . و بدتر از همه اینه که بعضی از خانواده ها دیگه حاضر به پذیرفتن اون بچه ها نبودن . چون اونها خیلی از دوستان و هم قبیله ای های خودشون رو کشته بودن . اون بچه ها در اثر شکنجه های روحی و جسمی وضع بدی داشتن . اغلب کابوس می دیدن . غذاب وجدان داشتن و یا افسرده بودن . هر چند که ظاهر آرومی داشتن اما معلوم بود که سراسر وجودشون رو خشم فرا گرفته .

من اینجور چیزها رو که می بینم احساس شرمندگی می کنم و عذاب وجدان می گیرم . شاید این شرمندگی بخاطر چیزهایی هست که دارم و قدرشون رو نمی دونم  . آدم این انسان ها رو که می بینه می فهمه که چقدر ناشکر هست .

از طرف دیگه با خودم می گم یعنی نمی شه برای این آدم ها کاری کرد . چرا باید مردم این قاره همیشه اینقدر تحت ظلم و ستم قرار بگیرن . هر چند که من نه مسئول بدبختی اونها هستم و نه بر عهده من هست که براشون کاری انجام بدم . ولی برام عجیبه چطور آدم هایی که مسئولن و می تونن کاری بکنن ، کاری انجام نمی دن . چرا دنیا اینقدر بی قانون شده که یه سری شورشی بتونن این کار ها رو بکنن . اونم بدون هیچ مانعی . پس سازمان ملل چی کار می کنه ؟ مگه وظیفه سازمان ملل و سایر سازمان هایی که ادعای طرفداری از حقوق بشر رو می کنن این نیست که اجازه این همچین رفتارهایی رو بر علیه انسان ندن ؟ شاید هم کاری نمی شه کرد یا باید اصولا یه همچین چیزهایی هم تو جهان وجود داشته باشه .

اینجور موقع هاست که آدم به یاد اون منجی می افته که می تونه با اومدنش تمام این زشتی ها رو از بین ببره .

من از خودم می پرسم مرز بی عدالتی و ظلم باید تا کجا ادامه پیدا کنه که اون بیاد ؟ و بعد فکر می کنم که اون موقع دنیا چقدر زشت و غیرقابل تحمل می شه . و اینکه آیا اون موقع ما هستیم یا نه ؟ اگه هستیم جزء کدوم دسته هستیم . همراه منجنی در سپاه صلح بر علیه بدی ها می جنگیم یا در مقابل اون هستیم ؟ یا شاید هم جزء هیچ کدوم نباشیم . شاید جزء اون دسته ای باشیم که مثل همیشه در خواب هستن و در رقم زدن سرنوشت جهان هیچ تاثیری ندارن ؟


...